قلبِ "حق مسلم ایران در استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای" را درآوردند

 

 

در روز شنبه ۲۶ دی ماه ۹۴ مذاکرات نمایندگان ایران از موضع تسلیم و ضعفِ قهرمانانه با کشورهای ۵ + ۱ در وین به نتیجه رسید و "قرارداد لوزانچای" اجرائی شد. برای رفع تحریمها و محاصره اقتصادی ایران که از همان بدو امر غیر قانونی، ضد انقلابی، ضد بشری و نادرست بود، عده ای ساده لوح جشن گرفته و پای کوبی می کنند. عده ای خوشخیال نیز بر این توهم اند که گویا از این به بعد در جوی های ایران شیر و عسل جاری خواهد شد. ببینید چقدر این رژیم سرکوبگر و فاسد به مردم ایران ستم روا داشته که عده ای تسلیم شدن به خفت بیگانه را پیروزی ایران تلقی می کنند و در حسن روحانی "اصلاح طلب"، ناجی ایران را جستجو می کنند. غنی سازی اورانیوم حق مسلم مردم ایران بوده  و در تمام پیمانهای جهانی و پیمان منع گسترش سلاحهای هسته ای نیز درج شده است، اینکه امپریالیسم و صهیونیسم جهانی، با قلدری به ایران تحمیل کرده اند، که اعتبار و اجرائی کردن این حق، تنها به اشاره "اربابان جهان" عملی است، و این ما هستیم که حد و حدود آنرا برای شما و سایرین تعیین می کنیم، خود گویای انصراف ایران از برخورداری از این حق و تائید نظریات امپریالیستها در مورد بی حقوقی مردم ایران است. ایران زین پس هیچ حقی ندارد -حتی اگر این حقوق در پیمانهای جهان سیاه روی سفید حک شده باشد- مگر اینکه به تائید امپریالیسم آمریکا برسد. اینکه تازه بعداز ده ها سال فعالیت، محاصره اقتصادی و خسارت مالی چند میلیارد دلاری، تائید شود که ما فقط حق داریم بر اساس نظریات امپریالیسم آمریکا و با آهنگ تلاطمات مزاج وی، از این حق استفاده کنیم، مفهوم دیگری جز بی حقی و بی قانونی و تسلیم خفت بار نیست. فرجامِ "برجام"، سجده ایران در مقابل زورگوئی امپریالیسم بوده است و نه آنطور که دولتمردان دروغگوی ایران جلوه می دهند: "پیروزی تاریخی مردم ایران".

آقای روحانی در تجلیل از این توافقنامه می گوید: "امروز به نقطه عطفی دست یافتیم… از امروز دیگر برنامهٔ هسته‌ای ایران با بهانه‌های واهی به عنوان تهدید صلح جهانی و منطقه‌ای نیست، بلکه برنامهٔ هسته‌ای ایران برای فناوری نوین در مسیر توسعهٔ کشور، ثبات و امنیت منطقه خواهد بود… به ‌جای آنکه تا امروز از لحاظ حقوقی، جمهوری اسلامی تحت فشارهای شش قطعنامهٔ شورای امنیت سازمان ملل و ۱۲ قطعنامه شورای حُکّام آژانس اتمی باشد، امروز در برابر قطعنامه‌ای است که این قطعنامه "برجام" را به عنوان مصوّبهٔ شورای امنیت سازمان ملل در برابر جهانیان قرار داده است.". این گفته ها ولی با صحه گذاری های رژیم جمهوری اسلامی به ادعاهای امپریالیسم و رقصیدن به ساز آنها مغایرت دارد.

بر اساس گزارش سازمان انرژی هسته ای در وین، دولت جمهوری سرمایه داری اسلامی ایران تمام شرایط تحمیلی به خود را در مدت تعیین شده با کمال ادب و حرف شنوی انجام داده تا دیگر تهدیدی برای صلح جهانی و تشنج در منطقه نباشد. دامنه خیانت رژِیم سرمایه داری جمهوری اسلامی در تحقق پیمان استعماری لوزانچای غیر قابل وصف است. بلندگوهای تبلیغاتی از پیروزی بزرگ دیپلماسی و رفع همه تحریمها سخن به میان می آورند و هر کس این پیروزی "تاریخی" را به نام خود ثبت می کند. ولی آیا این ادعاها درست است و یا سراپا دروغ و برای فریب مردم است؟

خانم "فدریکا موگرینی"(Federica Mogherini ) مسئول روابط خارجی اتحادیه اروپا اظهار داشت: "از آنجا که ایران همه تعهداتش را اجراء کرده است، از امروز تحریمات ملی و چندجانبه اقتصادی و مالی در رابطه با برنامه اتمی ایران برداشته می شود".(تکیه از توفان).

کسانی که سیاست تحریمهای امپریالیستها را دنبال کرده اند می دانند که این تحریمات شامل سه مرحله است. نخست تحریمات غیر قانونی شورای امنیت سازمان ملل متحد با یاری روسیه و چین که تنها به مسئله حق طبیعی و مسلم ایران برای استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای بر می گردد، دوم تحریمات زورگویانه و غیر قانونی کنگره آمریکا در مورد ایران که آنرا به همه جهان با شانتاژ و قلدری تحمیل می کند و ربطی به سازمان ملل ندارد، سوم تحریمات غیر قانونی و استعماری اتحادیه اروپا که "نه سر پیاز بوده و نه ته پیاز است" و می خواهد نقش سازمان ملل متحد را در جهان بازی کند و به همدستی و رقابت با امپریالیسم آمریکا بپردازد. خانم "موگرینی" در سخنان خود روشن کرد که فقط آن تحریمهائی برداشته می شود که مربوط به برنامه هسته ای ایران بوده است. سایر تحریمات به قوت خود باقی است و در آن تغییری به وجود نیآمده است. اینکه مسئولان ایرانی از جمله آقای روحانی رئیس جمهور از لغو تحریمها سخن می راند به روشنی برای فریب مردم و پرده پوشی خیانت رژیم حاکم، دروغ می گوید.

رژیم جمهوری اسلامی ادعا می کند که توانسته است منافع ملی ایران را حفظ کند و تاسیسات اتمی فرود و آب سنگین اراک را نجات دهد.

به نقل از منابع خبری ایران از قول وزیر امور خارجه آقای ظریف می آید: "تاریخ ساز شدیم / کلیه تحریم‌ها علیه ایران پایان خواهد یافت/ مدت توافق 10 سال است/ راکتور اراک آب سنگین باقی می‌ماند/ توافق به معنی عادی سازی روابط با آمریکا نخواهد بود" و ادامه می دهد "راکتور اراک، آب سنگین باقی می‌ماند و با توجه به آخرین پیشرفت‌های فناوری بازطراحی خواهیم کرد و در این روند کشورهای مختلف از اعضای 1+5 و خارج از آنها همراه با ما حضور خواهند داشت و در پیشرفت فناوری کشورمان کمک خواهند کرد". آقای ظریف با ظرافت فراموش می کند اشاره کند نیروگاه اراک بدون آب سنگین باقی می ماند و سایر تاسیساتش دیگر ارزشی برای پژوهشگری در این زمینه ندارد. وی فراموش می کند اشاره کند که به قول اوباما آنها در اراک قلب تاسیسات هسته ای ایران را درآوره اند. اوباما در سخنرانی خویش بعد از این توافق اعلام کرد: "قبل از توافق هسته ای ایران نزدیک بود راکتور جدیدی را تکمیل کند که می توانست پولوتونیوم برای یک بمب تولید کند. امروز قلب این راکتور بیرون آورده شده و با سیمان پر شده است تا دیگر قابل استفاده نباشد(تاکید از توفان). در این عرصه خوب است به سخنان اوباما توجه کنیم وی در سخنرانی خویش برملا کرد: "بیش از یک دهه بود ایران برنامه هسته ای خود را پیش برده بود و پیش از توافقنامه، ایران حدود بیست هزار سانتریفوژ نصب کرده بود که می تواند اورانیوم را برای تولید بمب اتمی غنی سازی کند. امروز ایران دو سوم از این دستگاهها را برچیده است.

...  قبل از این توافقنامه به طور مرتب ذخیره اورانیوم غنی سازی شده خود را افزایش می داد که برای ساخت تا ده عدد بمب اتمی کافی بود. امروز بیش از نود و هشت درصد از این ذخیره اورانیوم غنی شده به خارج از ایران منتقل شده است، این بدان معناست که ایران دیگر ماده کافی برای حتی یک بمب را هم ندارد.

... قبل از توافقنامه جهان شفافیت و دید کافی درباره برنامه هسته ای ایران نداشت، امروز بازرسان بین المللی در داخل ایران حضور دارند و ایران هدف شدیدترین و جامع ترین رژیم بازرسیهایی است که تا کنون برای بازرسی از برنامه هسته ای درباره آنها مذاکره شده است.

... بازرسان تاسیسات کلیدی هسته ای ایران را بیست و چهار ساعته و سی و شصت و پنج روز سال زیر نظر دارند. برای دهه های آینده بازرسان به کل زنجیره تدارکاتی هسته ای ایران دسترسی خواهند داشت. به عبارت دیگر اگر ایران بخواهد فریبکاری کند و بخواهد مخفیانه بمب اتمی بسازد، ما مچ آنها را خواهیم گرفت. در حالی که ایران قبلا مرتب برنامه هسته ای خود را پیشرفت می داد، ما اکنون همه راههایی را که ایران می توانست سلاح اتمی بسازد، بسته ایم. ...  اکنون که جهان دسترسی بی سابقه ای به برنامه هسته ای ایران دارد، هر زمان که ایران بخواهد گریز هسته ای انجام دهد، ما متوجه خواهیم شد.

...اکنون که اقدامات ایران راستی آزمایی شده است، می تواند از برخی تحریمهای هسته ای رهایی پیدا کند و به پول خودش که مسدود بوده، دسترسی داشته باشد."

اوباما به صراحت "نرمشهای قهرمانانه" جمهوری اسلامی را در میدان دادن به ایادی و جاسوسان امپریالیسم در ایران رو می کند و برای اینکه توهمی ایجاد نشود از برنامه گسترده و بی سابقه جاسوسی در ایران با موافقت دولت ایران سخن می راند و در مقابل حاضر است از "برخی تحریمهای هسته ای" و نه تمام آن منصرف شود. اوباما به مقدار پول مسدود ایران کوچکترین اشاره ای نمی کن، زیرا هدفش بالا کشیدن این پول است و رژیم جمهوری اسلامی نیز با این پنهانکاری کاملا موافق است. اوباما در سخنرانی خود آب پاکی به روی دستهای رژیم جمهوری اسلامی می ریزد و می افزاید: "آمریکا و ایران اکنون یک پرونده قدیمی اختلاف مالی مربوط به ادعای ایران برضد دولت آمریکا را حل و فصل کردند. براساس این راه حل پولهای ایران از جمله سود متناسب آن به این کشور بازگردانده خواهد شد با این حال این رقم بسیار کمتر از مبلغی است که ایران پیش از این تلاش داشت دریافت کند".

آقای اوباما برای اینکه مبادا توهمی پیش بیاید که وی در مقابل ایران عقب نشینی کرده است می گوید: "بر اساس توافقنامه هسته ای که سال گذشته ما و متحدانمان و شرکایمان با ایران دست یافتیم، ایران به بمب اتمی دست پیدا نخواهد کرد. منطقه، آمریکا و جهان امن تر خواهد بود. همانطور که بارها گفته ام، این توافقنامه هسته ای هرگز هدفش این نبوده است که همه اختلافات ما را با ایران حل کند."

وی ادامه داد: " ... می دانیم که همچنان اختلافات زیادی میان ایران و آمریکا باقی مانده است.

... ما همچنان در مخالفت و مقابله با ایران، در رفتارهای بی ثبات کننده این کشور در زمینه های دیگر از جمله تهدید های ایران برضد اسراییل و شرکای ما در حاشیه خلیج (فارس) و حمایت ایران از گروههای خشن در کشورهایی نظیر سوریه و یمن بسیار سرسخت هستیم.

... ما همچنان تحریم هایی برضد ایران به علت نقض حقوق بشر، به خاطر حمایت از تروریسم و به خاطر برنامه موشکهای بالستیک این کشور داریم و به اجرای شدید این تحریم ها ادامه خواهیم داد. به طور مثال آزمایش اخیر موشکی ایران نقض وظایف بین المللی این کشور بود و در نتیجه آمریکا درحال اعمال تحریم هایی بر ضد افراد و شرکت های فعال در پیشبرد برنامه موشکهای بالستیک ایران است و در این باره همچنان هوشیار خواهد بود و در دفاع از امنیت خود و متحدان و شرکای خود هیچ تزلزلی نخواهیم کرد".(تاکید در همه جا از توفان).

البته کار به اینجا خاتمه نمی یابد همین لغو ناقص تحریمها هنوز پا درهواست. این درست است که ایران می تواند نفت خود را به بهای نازل به فروش برساند، ولی از آنجا که مبادلات تجاری ایران هنوز در نظام مالی سویفت مجددا ادغام نشده است و این نظام زیر سلطه آمریکاست، معلوم نیست ایران بتواند بهای فروش نفت را از طریق مبادلات مالی جهانی دریافت کند. پس فقط امکان تجارت پایاپا برای ایران می ماند. همین اهرم ساده فشار بر ایران مانع از آن خواهد شد که ایران پولهای مسدود خود را که بخش مهم آن از طرف آمریکا بالا کشیده می شود، دریافت نماید و با آن به خرید صنایع مورد نیاز خود بپردازد. از آنجا که همه تحریمها برداشته نشده و ایران هنوز مورد تهدید امپریالیسم آمریکاست، این امپریالیسم قادر است با تحریمهای اختراعی مجدد و ادعاهای واهی و غیر قانونی از ورود و یا مبادلات تجاری بسیاری کالاها و یا تجارت ایران با جهان جلوگیری کند. همین اقدامات آمریکا که نام بسیاری شرکتها و افراد حقیقی و حقوقی در ایران را در روی فهرست اسامی تروریستها قرار داده و تجارت با آنها را ممنوع کرده است، مانع از آن است که شرکتهای اروپائی با ایران وارد تجارت و مناسبات اقتصادی عادی شوند، زیرا این خطر برای آنها وجود دارد که در آمریکا تحت تعقیب قضائی قرار گرفته و خود شامل تحریمات آمریکائی شوند. امپریالیسم آمریکا محیطی از تشنج، فقدان امنیت، سوء ظن به دور ایران ایجاد کرده است که به راحتی هیچ معامله ای با ایران سر نمی گیرد. از این گذشته نمایندگان کنگره آمریکا که در اکثریت خویش جمهوریخواه و زیر نفوذ لابی های صهیونیسم بین الملل هستند، اعلام کرده اند همین توافقات جزئی به نفع آمریکا را نیز به رسمیت نمی شناسند و چنانچه بر سر کار آیند همه این توافقات را بدور می اندازند. این سیاست ریاکارانه فقط برای ایجاد تزلزل، نابودی زمینه امنیت سرمایه گذاری و ایجاد بلاتکلیفی در سرمایه گذاران غیر آمریکائی در ایران است.

"مارک کرک"، سناتور جمهوری خواه ایالت ایلینویز، "جو مانچین"، سناتور دمکرات ایالت ویرجینیا و سه سناتور دیگر در بیانیه ای اعلام کرده اند به مؤسسات مالی در سراسر جهان هشدار داده شده که از تبدیل ارزهای خارجی به نیابت از بانک های ایرانی قرار گرفته در لیست سیاه خودداری کنند و یا "با خطر قطع ارتباط با بازار مالی ایالات متحده روبه رو شوند".

تمام قرار داد لوزانچای از جانب ایران با "نرمش قهرمانانه" اجراء شده و به نابودی فنآوری هسته ای در ایران منجر شده است، ولی اجرای تعهدات آمریکا پا در هواست. کنگره بعدی در آمریکا و یا ریاست جمهور جدیدی در سال 2017 می تواند بدون توجه به تاثیر بی اعتباری و حیثیت تصمیمات مسئولان قبلی آمریکا، همه چیز را زیر پا بگذارد و به تعهداتش با دروغگوئی و تبلیغات پای بند نگردد. آمریکا می تواند به طور خودکار تحریمهای خویش را بر ضد ایران مجددا فعال کند و از صورت منجمد در آورد. در حالیکه همه دنیا از این روش ریاکارانه آمریکا که محیطی شکننده، مملو از تزلزل و پر تنش ایجا می کند آقا حسن روحانی برای تسکین مردم می گوید: "در آمریکا هر دولتی بعداً سر کار بیاید تعهدی که دولت آمریکا داده تعهد دولت آن کشور است و ربطی به آمدن این دولت و آن دولت ندارد." و اضافه می کند: "درست است که صهیونیست‌ها و تندروهای داخل آمریکا علیه این حرکت تلاش می‌کنند، اما دنیا به این نتیجه رسیده که راه تحریم راه صحیحی نیست و راه باخت-باخت است"(تکیه از توفان). آیا می شود تا به این حد به امپریالیسم دروغگو و مکار آمریکا که یک روده راست برای راست آزمائی ندارد اعتماد نمود؟ اگر امپریالیسم آمریکا به تعهداتش وقعی نگذارد ملت ایران باید از چه کسی حساب پس بگیرند؟ تکلیف بتون های درون مخاذن تاسیسات آب سنگین اراک چه می شود؟

رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی به این خفت از آن جهت تن در داده است که در درجه اول حفظ و بقاء خودش برایش مطرح است. آنها تلاش دارند با تسلیم شدن به امپریالیسم به بحرانهای اقتصادی خویش که ناشی از گندیدگی رژیم سراپا فساد اسلامی است غلبه کنند. آنها به پولهای مسدود شده ایران و رفع محاصره اقتصادی نیاز دارند.  نقدینگی در بازار که ناشی از چاپ بی رویه اسکناس است به فقر گسترده ای دامن زده است و جامعه را به مرز انفجار سوق داده و می دهد. زمینه برای هر انفجار و تفرقه و خرابکاری و سوء استفاده دشمنان فراهم می گردد. رژیم جمهوری اسلامی از سرنوشت معمر قذافی نیآموخته که علیرغم اینکه تسلیم شده، تمام اطلاعات هسته ای و ارتباطاتش را در اختیار آمریکا قرار داد و صنایع هسته ای خویش را نابود کرد، توسط ناتو سرنگون گشته و توسط مزدوران آمریکا با راهنمائی ماهواره های آمریکائی با چاقو به قتل رسید. رژیم جمهوری اسلامی بر این تجربه چشم بسته است که رژیم صدام حسین بعد از تسلیم و قبول خواستهای آمریکا، بعد از نابوید موشکهایش در انبارهای تسلیحاتی عراق، توسط قوای آمریکا سرنگون گشته و به طناب دار آویخته شد. وعده های آمریکا بوی مرگ می دهد و به ضرر منافع ملی ایران است. شاید شعبده بازی رژیم جمهوری اسلامی برای انتخاب مجدد اطلاح طلبان در مجلس شورای اسلامی و شرکت مردم در انتخابات قلابی مفید باشد، ولی تجربه نشان داده است که واقعیت تحریمها در اساسی ترین مسایل مانند شمشیر داموکلس بر بالای سر ایران نوسان می کند و حل نشده باقی مانده و قرار هم نیست حل شود. تنها وضعیت جدیدی که پدید آمده تلاش سرمایه گذاران اروپائی برای دستیابی به بازارهای ایران بعد از رفع تحریم است و چنانچه این داستان رفع تحریم با خطرات فراوان برای آنها روبرو باشد و آنها را در برزخ سیاسی اقتصادی نگهدارد، تضاد میان آنها و آمریکائی ها به ویژه تضاد آلمانها با آمریکائی ها افزایش می یابد. دولت فرانسه در آستان سفر روحانی به پاریس حمایت خودش را از تحریمهای آمریکا اعلام داشته تا از ایران امتیازات بیشتری بگیرد. آقای روحانی به جای اینکه حقایق را به مردم بگوید و نشان دهد که این توافقات چقدر شکستنی و باسمه ای است، آرزوها و رویاهای خود را به زبان آورد و گفت: "با رفع تحریم‌ها،‌ عدم قطعیت‌های خارجی اقتصاد ایران و هزینه‌های ناشی از آن کاهش می‌یابد. منابع ارزی کشور به جهت رفع محدودیت صادرات نفت و آزادی منابع مسدود شده افزایش می‌یابد، از هزینه‌های مبادلات مالی و تجاری خارجی کاسته می‌شود و امکان استفاده از خدمات نظام بانکی بین‌المللی، بهره‌مندی از منابع مالی خارجی، جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی، دسترسی به فناوری‌های نوین و توسعه صادرات غیر نفتی فراهم می‌شود... ما طی این مذاکرات توانستیم قدرت‌های بزرگ را وادار کنیم تا حقوق هسته‌ای ما را به رسمیت بشناسند. پروژه ایران هراسی را با شکست مواجه کنیم، چهره مخدوشی که از ما در جهان ایجاد کرده بودند را بازسازی کنیم و نشان دهیم که دولت و مردم ایران منطقی، صلح دوست و در دفاع از حقوق خود مقتدر خواهند بود.".

رژیمی که به مردمش دروغ می گوید و هنوز عواقب این تسلیم طلبی خویش را می پوشاند و مجلس فرمایشی اش جرات ندارد زبان به اظهار نظر بگشاید، رژیمی که از مردمش چنین می ترسد، ناچار است روزانه بیشتر به آغوش امپریالیستها رفته منافع ملی ایران را بر باد دهد. امپریالیستهای مارخورده افعی شده که ناظر بر این دروغگوئی ها هستند، دلایل آنرا بهتر از خود رژیم دانسته و درک می کنند که آنها در استیصال خویش غوطه ورند و مانند کرکسها برای تجاوز به حریم سیاسی، اقتصادی ایران کمین گرفته اند. این موضعگیری های آمریکا نشان می دهد که آنها از اهداف خود در خاورمیانه و تصمیماتشان در مورد ایران باز نایستاده اند.

 

حزب کارایران(توفان)

دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴

www.toufan.org